مراجعه به متن

مراجعه به فهرست مطالب

سعادت را به خانهٔ خود آورید

رویارویی با مشکلات مراقبت از فرزند ناتوان و معلول

رویارویی با مشکلات مراقبت از فرزند ناتوان و معلول

داریوش:‏ * «پسرمان به بیماری سندروم دان مبتلاست.‏ به دلیل بیماری او،‏ توانایی‌مان از نظر جسمی،‏ عاطفی و روحی تحلیل رفته است.‏ تصوّر کنید که برای مراقبت از یک کودک سالم چقدر انرژی لازم است؛‏ این انرژی در مورد کودکی معلول،‏ صد برابرست.‏ بعضی وقت‌ها،‏ در زندگی مشترکمان دیگر برای هم وقت نداریم.‏»‏

مهناز:‏ ‏«کورش برای انجام دادن کارهای خیلی ساده نیاز به وقت زیادی دارد و ما باید بردبار و صبور باشیم.‏ وقتی خسته‌ام خیلی زود از داریوش،‏ شوهرم ناراحت و دلخور می‌شوم.‏ بعضی وقت‌ها با هم توافق نداریم و کارمان به بحث و جدل می‌کشد.‏»‏

آیا روزی را به یاد می‌آورید که فرزندتان تازه متولّد شده بود؟‏ بی‌تردید می‌خواستید با تمام وجود او را در آغوش گیرید.‏ اما این شادی برای پدر و مادری همچون داریوش و مهناز با اضطراب و نگرانی همراه بود.‏ آنان با تولّد کودکی ناتوان و معلول روبرو شدند.‏

آیا شما فرزندی معلول دارید؟‏ شاید فکر کنید که نمی‌توانید با این موضوع کنار بیایید.‏ ناامید و دلسرد نشوید.‏ بسیاری از والدین با مشکلاتی مشابه روبرو بوده‌اند.‏ سه موقعیت متفاوت را در نظر گیرید که ممکن است شما نیز با آن روبرو باشید و ببینید که توصیه‌های کتاب مقدّس چگونه می‌تواند به شما کمک کند.‏

موقعیت ۱:‏ شما نمی‌توانید به آسانی این واقعیت را که فرزندتان معلول است،‏ بپذیرید.‏

بسیاری از والدین با پی بردن به معلولیت فرزندشان،‏ احساس شکست و گناه می‌کنند.‏ جولیانا،‏ مادری اهل مکزیک چنین می‌گوید:‏ «وقتی دکترها به من گفتند که سانتایاکو پسرم به بیماری فلج مغزی مبتلاست،‏ اصلاً باورم نمی‌شد.‏ فکر می‌کردم که دنیا بر سرم خراب شده است.‏» برخی دیگر شاید همان احساسی را داشته باشند که مادری اهل ایتالیا به نام ویلانا داشت.‏ او می‌گوید:‏ « با این که می‌دانستم بارداری در سنین بالا خطراتی را به همراه دارد،‏ ولی تصمیم گرفتم که فرزندی داشته باشم.‏ حال از این که پسرم به سندروم دان مبتلاست و با مشکلات آن روبروست،‏ احساس گناه می‌کنم.‏»‏

اگر با ناامیدی یا احساس گناه در جنگید،‏ باید در نظر داشته باشید که چنین احساسی طبیعی است.‏ بیماری جزوی از مقصود اصلی خدا برای بشر نبوده است.‏ (‏پیدایش ۱:‏۲۷،‏ ۲۸‏)‏ او ما را با این توانایی نیافریده است که بتوانیم امری غیرطبیعی را به سادگی بپذیریم.‏ پس نیاز دارید برای چیزی که از دست داده‌اید یعنی سلامت فرزندتان،‏ «اندوهگین و متأثر باشید.‏» برای غلبه یافتن بر احساساتتان و پذیرش وضعیت جدید احتیاج به زمان دارید.‏

حال اگر خود را مسئول معلولیت فرزندتان می‌دانید،‏ چطور؟‏ به یاد داشته باشید که هیچ کس به درستی نمی‌داند که مسائل ژنتیکی،‏ محیط زیست و سایر عوامل چه نقشی بر سلامت کودک دارد.‏ از طرف دیگر شاید شما بخواهید همسرتان را مقصر بدانید.‏ در مقابل چنین احساسی مقاومت کنید.‏ بهتر است با همسرتان همکاری کنید و نیروی خود را بر مراقبت از فرزندتان متمرکز سازید.‏—‏جامعه ۴:‏۹،‏ ۱۰‏.‏

توصیه‌ای به شما:‏ از بیماری و وضعیت فرزندتان اطلاعات بیشتری کسب کنید.‏ در کتاب مقدّس می‌خوانیم:‏ «حکمت است که خانه را بنا می‌کند،‏ و فهم است که آن را مستحکم می‌سازد.‏»—‏امثال ۲۴:‏۳‏،‏ ترجمهٔ هزارهٔ نو.‏

شما می‌توانید از امکانات پزشکی و نشریاتی در مورد بیماری و وضعیت فرزندتان،‏ مطالب بسیاری بیاموزید.‏ یافتن اطلاعات بیشتر در این مورد،‏ همانند آن است که بخواهید بر زبانی دیگر تسلّط پیدا کنید.‏ در ابتدا این امر دشوار،‏ اما امکان‌پذیر است.‏

داریوش و مهناز که در ابتدای این مقاله به آنان اشاره شد،‏ اطلاعاتی را از پزشکان معالج فرزندشان و یک مرکز توان‌بخشی دریافت کردند.‏ آنان می‌گویند:‏ «این امر به ما کمک کرد که نه تنها دشواری‌های بیماری فرزندمان را بدانیم،‏ بلکه متوجه شویم که یک بیمار سندروم دان می‌تواند کارهایی را خود انجام دهد.‏ ما پی بردیم که فرزندمان در بسیاری از جوانب زندگی می‌تواند همچون دیگران زندگی عادی‌ای داشته باشد.‏ این به ما دلگرمی و قوّت قلب داد.‏»‏

این روش را امتحان کنید:‏ بر کارهایی تمرکز کنید که فرزندتان قادر به انجام دادن آن است.‏ فعالیت‌هایی را برنامه‌ریزی کنید که تمام اعضای خانواده بتوانند در کنار یکدیگر از آن بهره برند.‏ وقتی که فرزندتان در کاری هر چند جزئی «موفق» می‌شود او را تحسین کنید و با او شادی نمایید.‏

موقعیت ۲:‏ احساس می‌کنید که از پاافتاده‌اید و کسی وضعیتتان را درک نمی‌کند.‏

ممکن است احساس کنید که مراقبت از فرزند بیمارتان دیگر حال و توان شما را بُرده است.‏ جِنی،‏ مادری اهل نیوزیلند چنین می‌گوید:‏ «پس از این که پزشکان تشخیص دادند که پسرم به بیماری بیرون‌زدگی نخاع مبتلاست،‏ برای چند سال،‏ اگر می‌خواستم بیشتر از کارِ خانه،‏ کار دیگری انجام دهم،‏ احساس خستگی شدید می‌کردم و گریه‌ام می‌گرفت.‏»‏

مشکل دیگر،‏ گوشه‌گیری و انزواست.‏ پرویز،‏ پدر پسری که به اختلال عضلانی و سندروم آسپرگر مبتلاست،‏ می‌گوید:‏ «بیشتر مردم واقعاً نمی‌توانند بفهمند که در زندگی‌مان چه می‌گذرد.‏» ممکن است بخواهید با یکی از دوستانتان در این مورد صحبت کنید.‏ اما بسیاری از آنان فرزندانی سالم دارند.‏ از این رو درددل کردن با آنان برایتان آسان نیست.‏

توصیه‌ای به شما:‏ از دیگران کمک بخواهید و کمک آنان را بپذیرد.‏ جولیانا که پیش از این به او اشاره شد،‏ اذعان می‌کند:‏ «گاهی من و همسرم از کمک خواستن خجالت می‌کشیم.‏» و در ادامه می‌گوید:‏ «اما یاد گرفته‌ایم که نباید تنها به خود متکی باشیم.‏ وقتی دیگران به ما کمک می‌کنند،‏ احساس تنهایی نمی‌کنیم.‏» اگر یکی از دوستان نزدیکتان یا یکی از اعضای خانواده‌تان بخواهد در جلسات مسیحی یا در محفلی کنار فرزندتان بنشیند،‏ با کمال میل کمک او را بپذیرد.‏ در کتاب امثال می‌خوانیم:‏ «دوست در همه حال محبت می‌کند،‏ و برادر برای روز تنگی به دنیا آمده است.‏»—‏امثال ۱۷:‏۱۷‏،‏ ترجمهٔ هزارهٔ نو.‏

به فکر سلامت خود باشید.‏ همان طور که یک آمبولانس مستمراً نیاز به سوخت دارد تا بتواند بیماران را به بیمارستان انتقال دهد،‏ شما نیز باید با تغذیهٔ خوب،‏ ورزش و استراحت کافی انرژی لازم را برای مراقبت از فرزندتان داشته باشید.‏ جواد که پسرش معلول است،‏ در این مورد چنین می‌گوید:‏ «پسرم نمی‌تواند راه رود.‏ پس من باید خوب غذا بخورم تا توانایی این‌ور و آن‌ور کشیدن او را داشته باشم.‏»‏

چه وقت می‌توانید به سلامت خودتان رسیدگی کنید؟‏ برخی از والدین به نوبت از فرزندشان مراقبت می‌کنند.‏ به این ترتیب یکی از آنان می‌تواند استراحت کند یا به امور شخصی خود بپردازد.‏ شما می‌توانید از امور کم‌اهمیت بکاهید و آن زمان را به امور شخصی‌تان اختصاص دهید.‏ در ابتدا این امر ممکن است مشکل به نظر رسد.‏ مایوری،‏ مادری اهل هند در این مورد می‌گوید:‏ «ولی رفته‌رفته زندگی‌تان روال عادی خود را پیدا می‌کند.‏»‏

با دوستی قابل اعتماد صحبت کنید.‏ حتی دوستانی که فرزندی بیمار ندارند،‏ می‌توانند پای درددلتان بنشینند.‏ همچنین می‌توانید به یَهُوَه خدا دعا کنید.‏ ولی آیا دعا واقعاً کمکی می‌کند؟‏ یاسمین که یک پسر و یک دختر مبتلا به بیماری فیبروز کیستیک دارد،‏ چنین اذعان می‌کند:‏ «بعضی وقت‌ها فشار زندگی آن چنان است که دیگر تاب تحمّل آن را ندارم.‏» اما او همچنین می‌گوید:‏ «برای یافتن آرامش و قدرت به یَهُوَه دعا می‌کنم.‏ سپس احساس می‌کنم که دوباره می‌توانم ادامه دهم.‏»—‏مزمور ۱۴۵:‏۱۸‏.‏

این روش را امتحان کنید:‏ به نوع تغذیه،‏ زمان ورزش و استراحت خود نگاهی مجدّد بیندازید.‏ ببینید که چگونه می‌توانید از امور کم‌اهمیت‌تر بکاهید تا آن زمان را صرف سلامت خود کنید.‏ در صورت نیاز در برنامهٔ زندگی‌تان تغییراتی دهید.‏

موقعیت ۳:‏ همهٔ توجه خود را به فرزند بیمارتان معطوف داشته‌اید.‏

بیماریِ فرزند می‌تواند بر عوامل زیر تأثیر گذارد:‏ خانواده چه غذایی می‌خورد؟‏ به کجا می‌رود؟‏ و پدر و مادر چقدر برای فرزندان دیگرشان وقت می‌گذارند؟‏ ممکن است سایر فرزندان حس کنند که والدینشان توجه لازم را به آنان ندارند.‏ همچنین پدر و مادر شاید چنان با فرزند بیمارشان مشغول شوند که در زندگی مشترکشان دیگر برای یکدیگر وقت نداشته باشند.‏ لیونل،‏ پدری اهل لیبریا در این مورد می‌گوید:‏ «بعضی وقت‌ها همسرم می‌گوید که بیشترِ فشار زندگی بر دوش اوست و من به پسرمان رسیدگی نمی‌کنم.‏ احساس می‌کنم که او می‌خواهد مرا تحقیر کند و در مقابل،‏ گاهی من نیز رفتاری ناخوشایند دارم.‏»‏

توصیه‌ای به شما:‏ به تمام فرزندانتان اطمینان دهید که به آن‌ها علاقه‌مندید.‏ برنامه‌ها و سرگرمی‌هایی ترتیب دهید که آنان لذّت برند.‏ جِنی که پیش از این از او صحبت شد،‏ می‌گوید:‏ «گاهی برای پسر بزرگمان برنامه‌ای ویژه ترتیب می‌دهیم،‏ حتی اگر فقط برای صرف ناهار به رستوران مورد علاقه‌اش برویم.‏»‏

به تمام فرزندانتان توجه و علاقه نشان دهید

برای حفظ زندگی مشترکتان،‏ با همسر خود گفتگو و با یکدیگر دعا کنید.‏ آسِم،‏ پدری اهل هند که پسرش به بیماری تشنج مبتلاست،‏ می‌گوید:‏ «من و همسرم بعضی وقت‌ها خیلی خسته و دلسرد می‌شویم،‏ اما زمانی را در نظر می‌گیریم تا بنشینیم و با یکدیگر گفتگو و دعا کنیم.‏ هر صبح،‏ پیش از بیدار شدن فرزندانمان،‏ یک آیه از کتاب مقدّس را با هم بررسی می‌کنیم.‏» برخی از زوج‌ها پیش از خواب،‏ در خلوت با یکدیگر گفتگو می‌کنند.‏ در طی زمان‌هایی که با تنش و فشارهای سخت مواجهید،‏ گفتگوهای نزدیک و دعاهای قلبی‌تان زندگی مشترک شما را تقویت می‌کند.‏ (‏امثال ۱۵:‏۲۲‏)‏ زوجی در این خصوص چنین می‌گویند:‏ «برخی از خاطرانگیزترین لحظات زندگی‌مان،‏ در سختی‌های زندگی بوده است.‏»‏

این روش را امتحان کنید:‏ سایر فرزندانتان را به خاطر حمایت از فرزند بیمارتان تحسین کنید.‏ مرتباً قدردانی و عشق‌تان را به آنان و همسرتان ابراز دارید.‏

همواره خوش‌بین باشید

کتاب مقدّس وعده می‌دهد که خدا به زودی آثار بیماری و معلولیت را که پیر و جوان از آن رنج می‌برند،‏ از روی زمین کاملاً محو خواهد کرد.‏ (‏مکاشفه ۲۱:‏۳،‏ ۴‏)‏ در آن زمان «ساکن آن نخواهد گفت که بیمار هستم.‏»‏ *‏—‏اِشَعْیا ۳۳:‏۲۴‏.‏

تا آن زمان،‏ به حتم می‌توانید در مراقبت و تربیت فرزند معلول‌تان موفق باشید.‏ داریوش و مهناز که در ابتدای این مقاله به آنان اشاره شد،‏ می‌گویند:‏ «وقتی به نظر می‌رسد که هیچ چیز خوب پیش نمی‌رود،‏ مأیوس و ناامید نشوید.‏ بر خصوصیات بی‌نظیری که می‌توانید در فرزندتان بیابید،‏ تمرکز کنید.‏»‏

^ بند 3 در این مقاله اسامی تغییر کرده است.‏

^ بند 29 شما می‌توانید برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد وعدهٔ کتاب مقدّس در خصوص سلامت کامل به فصل ۳ کتاب آشنایی با تعالیم کتاب مقدّس چاپ شاهدان یَهُوَه مراجعه فرمایید.‏

از خود بپرسید .‏ .‏ .‏

  • باید چه قدم‌هایی بردارم تا بتوانم سلامت جسمی و روحی خود را حفظ کنم و به یَهُوَه خدا همواره نزدیک بمانم؟‏

  • آخرین باری که سایر فرزندانم را برای کمک‌هایشان تحسین کردم چه وقت بود؟‏